- بی وزنی(وَ)
حالت و کیفیت بی وزن:
برآشفتم از سختی کارشان
ز بی وزنی بیع بازارشان.
نظامی.
چو بی وزنیی باشد اندازه را
بلندی کجا باشد آوازه را.
نظامی.
- حالت بی وزنی، (اصطلاح فضانوردی) حالت خروج از قوه جاذبۀ زمین. قرار گرفتن در حالتی که قوه جاذبه از میان برود
برآشفتم از سختی کارشان
ز بی وزنی بیع بازارشان.
نظامی.
چو بی وزنیی باشد اندازه را
بلندی کجا باشد آوازه را.
نظامی.
- حالت بی وزنی، (اصطلاح فضانوردی) حالت خروج از قوه جاذبۀ زمین. قرار گرفتن در حالتی که قوه جاذبه از میان برود
